معنی فارسی physiotherapeutic
B2فیزیوتراپی به شیوهها و تکنیکهای درمانی اطلاق میشود که برای بهبود و توانبخشی آسیبهای جسمانی استفاده میشوند.
Relating to the treatment and rehabilitation of physical injuries through physical therapy methods.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روندهای فیزیوتراپی به بیمار در بهبودی از صدمه کمک کرد.
مثال:
The physiotherapeutic techniques helped the patient recover from injury.
معنی(example):
او در شیوههای فیزیوتراپی تخصص دارد که بر توانبخشی تمرکز دارند.
مثال:
She specializes in physiotherapeutic practices that focus on rehabilitation.
معنی فارسی کلمه physiotherapeutic
:
فیزیوتراپی به شیوهها و تکنیکهای درمانی اطلاق میشود که برای بهبود و توانبخشی آسیبهای جسمانی استفاده میشوند.