معنی فارسی physiotypy

B1

فیزیوتایپی، مطالعه‌ای درباره نوع‌های بدنی و اثرات آنها بر روی سلامت و تناسب اندام.

The study of body types and their effects on health and fitness.

example
معنی(example):

فیزیوتایپی می‌تواند بینش‌هایی درباره سلامت جسمانی یک فرد ارائه دهد.

مثال:

Physiotypy can offer insights into a person's physical health.

معنی(example):

تحقیق در مورد فیزیوتایپی به تنظیم برنامه‌های تناسب اندام کمک می‌کند.

مثال:

Studying physiotypy helps in customizing fitness plans.

معنی فارسی کلمه physiotypy

: معنی physiotypy به فارسی

فیزیوتایپی، مطالعه‌ای درباره نوع‌های بدنی و اثرات آنها بر روی سلامت و تناسب اندام.