معنی فارسی pick-axed
B1توصیف سرحال به حالتی که با بیلچه کندن شده است.
Adjectival form indicating something has been broken or dug up with a pick-axe.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مسیر با بیلچه کندن شده است تا پیادهروی راحتتر شود.
مثال:
The path was pick-axed to make it easier to walk.
معنی(example):
این منطقه برای دسترسی بهتر به خاک کندن شده است.
مثال:
The area has been pick-axed for better soil access.
معنی فارسی کلمه pick-axed
:
توصیف سرحال به حالتی که با بیلچه کندن شده است.