معنی فارسی pico
B1پیکو، نوعی سالسای تازه و تند از گوجهفرنگی، پیاز و فلفل که معمولاً به عنوان چاشنی استفاده میشود.
A fresh and spicy salsa made from tomatoes, onions, and peppers, commonly used as a topping.
- noun
noun
معنی(noun):
A condiment generally made with diced raw onions, tomatoes, chiles, and cilantro.
example
معنی(example):
پیکو د گالو یک سالسای تازه گوجهفرنگی است.
مثال:
The pico de gallo is a fresh tomato salsa.
معنی(example):
من عاشق اضافه کردن پیکو به تاکوهایم برای طعم اضافی هستم.
مثال:
I love adding pico to my tacos for extra flavor.
معنی فارسی کلمه pico
:
پیکو، نوعی سالسای تازه و تند از گوجهفرنگی، پیاز و فلفل که معمولاً به عنوان چاشنی استفاده میشود.