معنی فارسی pico-
B1پیشوندی که به کوچک بودن یا مقیاسپذیری اشاره دارد.
A prefix indicating something that is very small.
- OTHER
example
معنی(example):
فناوری پیکو-ماهواره در تحقیقات فضایی در حال ظهور است.
مثال:
Pico-satellite technology is emerging in space research.
معنی(example):
معماری پیکو برای دستگاههای کوچک کارآمد است.
مثال:
The pico-architecture is efficient for small devices.
معنی فارسی کلمه pico-
:
پیشوندی که به کوچک بودن یا مقیاسپذیری اشاره دارد.