معنی فارسی picoted
B1فعل پیکوت به معنای ترسیم یا طراحی با استفاده از جزئیات.
The past form of picote, meaning to have drawn or depicted.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند این صحنه را بهخوبی پیکوت کرد.
مثال:
The artist picoted the scene quite impressively.
معنی(example):
دیروز، او با جزئیات دقیق پیکوت کرد.
مثال:
Yesterday, he picoted with great detail.
معنی فارسی کلمه picoted
:
فعل پیکوت به معنای ترسیم یا طراحی با استفاده از جزئیات.