معنی فارسی pictographic

B1

تصویرنگاری، مربوط به استفاده از تصاویر برای نوشتن یا بیان اطلاعات.

Describing a writing system that uses pictorial symbols to represent concepts.

example
معنی(example):

نوشتار تصویری یک شکل اولیه از ارتباط است.

مثال:

Pictographic writing is an early form of communication.

معنی(example):

بسیاری از خطوط باستانی به صورت تصویری بودند.

مثال:

Many ancient scripts were pictographic in nature.

معنی فارسی کلمه pictographic

: معنی pictographic به فارسی

تصویرنگاری، مربوط به استفاده از تصاویر برای نوشتن یا بیان اطلاعات.