معنی فارسی pictography

B2

تصویرنگاری، استفاده از تصاویر برای نشان دادن افکار و مفاهیم.

The practice of using pictures or symbols to convey messages or ideas.

example
معنی(example):

تصویرنگاری از تصاویر برای نمایش ایده‌ها استفاده می‌کند.

مثال:

Pictography uses images to represent ideas.

معنی(example):

فرهنگ‌های باستانی معمولاً برای ارتباطات به تصویرنگاری تکیه می‌کردند.

مثال:

Ancient cultures often relied on pictography for communication.

معنی فارسی کلمه pictography

: معنی pictography به فارسی

تصویرنگاری، استفاده از تصاویر برای نشان دادن افکار و مفاهیم.