معنی فارسی picturemaking

B1

ساخت تصویر به فرآیند ایجاد و تولید تصاویری اشاره دارد که می‌تواند شامل تکنیک‌های مختلف هنری باشد.

The process of creating images, which may involve various artistic techniques.

example
معنی(example):

ساخت تصویر یک فرم هنری است که عکاسی و نقاشی را ترکیب می‌کند.

مثال:

Picturemaking is an art form that combines photography and painting.

معنی(example):

او به ساخت تصویر علاقه دارد و اغلب تکنیک‌های جدید را بررسی می‌کند.

مثال:

She has a passion for picturemaking and often explores new techniques.

معنی فارسی کلمه picturemaking

: معنی picturemaking به فارسی

ساخت تصویر به فرآیند ایجاد و تولید تصاویری اشاره دارد که می‌تواند شامل تکنیک‌های مختلف هنری باشد.