معنی فارسی pie eater
B2کسی که به طور خاص دسرهای نوع پای را دوست دارد و معمولاً زیاد از آنها میخورد.
A person known for eating pies, often used humorously.
- NOUN
example
معنی(example):
او در گروه ما به عنوان کسی که پی شکر میخورد شناخته میشود.
مثال:
He is known as a pie eater in our group.
معنی(example):
به او به خاطر علاقهاش به دسرها، پی شکر میگویند.
مثال:
They called him a pie eater because of his love for desserts.
معنی فارسی کلمه pie eater
:
کسی که به طور خاص دسرهای نوع پای را دوست دارد و معمولاً زیاد از آنها میخورد.