معنی فارسی pierage

B2

مکان یا بنایی که برای لنگر انداختن قایق‌ها استفاده می‌شود، معمولاً در کنار یک بدن آبی.

A structure extending into a body of water, used for docking boats or as a recreational area.

example
معنی(example):

رنگ قایق‌ها مکان مناسبی برای تماشای غروب آفتاب فراهم کرد.

مثال:

The pierage provided a perfect spot to watch the sunset.

معنی(example):

ما یک بعدازظهر آرام را در رنگ قایق‌ها کنار دریا سپری کردیم.

مثال:

We enjoyed a peaceful afternoon at the pierage by the sea.

معنی فارسی کلمه pierage

: معنی pierage به فارسی

مکان یا بنایی که برای لنگر انداختن قایق‌ها استفاده می‌شود، معمولاً در کنار یک بدن آبی.