معنی فارسی pight

B1

محل یا فضایی که برای نگهداری یا رنگرزی پشم یا پارچه استفاده می‌شود.

An enclosure or area, especially one used for holding animals or conducting work.

example
معنی(example):

پس از باران، پایگاه پر از گل و لای شد.

مثال:

The pight was filled with mud after the rain.

معنی(example):

آنها متوجه شدند که پایگاه مکان مناسبی برای پیک نیک‌شان است.

مثال:

They found the pight to be a perfect spot for their picnic.

معنی فارسی کلمه pight

: معنی pight به فارسی

محل یا فضایی که برای نگهداری یا رنگرزی پشم یا پارچه استفاده می‌شود.