معنی فارسی pinch oneself

B1

خود را نیشگون گرفتن، برای اطمینان از واقعیت چیزی که در حال اتفاق افتادن است.

To squeeze one's own skin, often done to verify whether something is real.

example
معنی(example):

گاهی اوقات باید خودتان را نیشگون بگیرید تا بفهمید چقدر خوش‌شانس هستید.

مثال:

Sometimes you need to pinch yourself to realize how lucky you are.

معنی(example):

نمی‌توانستم باورنکنم که در کنسرت هستم، بنابراین خودم را نیشگون گرفتم.

مثال:

I couldn't believe I was at the concert, so I pinched myself.

معنی فارسی کلمه pinch oneself

: معنی pinch oneself به فارسی

خود را نیشگون گرفتن، برای اطمینان از واقعیت چیزی که در حال اتفاق افتادن است.