معنی فارسی pincian
B1مربوط به فرهنگ یا منطقهای خاص که تحت عنوان پینسیان شناخته میشود.
Relating to a specific cultural or regional designation known as pincian.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آثار پینسیان برای باستانشناسان جذاب بود.
مثال:
The pincian artifacts were fascinating to the archaeologists.
معنی(example):
تأثیرات پینسیان بسیاری در معماری محلی قابل مشاهده است.
مثال:
Many pincian influences can be seen in the local architecture.
معنی فارسی کلمه pincian
:
مربوط به فرهنگ یا منطقهای خاص که تحت عنوان پینسیان شناخته میشود.