معنی فارسی pinguinitescent

B1

ماده‌ای که به حالت چربی می‌رسد.

Having the property of becoming oily or greasy.

example
معنی(example):

طبیعت پینگینی‌تستنت ماده نشان می‌دهد که چرب است.

مثال:

The pinguinitescent nature of the substance indicates it is oily.

معنی(example):

این ماده شیمیایی ویژگی پینگینی‌تستنت دارد.

مثال:

This chemical has a pinguinitescent property.

معنی فارسی کلمه pinguinitescent

: معنی pinguinitescent به فارسی

ماده‌ای که به حالت چربی می‌رسد.