معنی فارسی pinguiferous

B1

دارای یا تولید کننده پینگویی یا چربی.

Having or producing a greasy or fatty quality.

example
معنی(example):

محیط پینگویی‌فر وضعیت را برای اشکال زندگی متنوعی فراهم می‌کند.

مثال:

The pinguiferous environment supports diverse life forms.

معنی(example):

ما گیاهان پینگویی‌فر را نزدیک به باتلاق پیدا کردیم.

مثال:

We found pinguiferous plants near the wetland.

معنی فارسی کلمه pinguiferous

: معنی pinguiferous به فارسی

دارای یا تولید کننده پینگویی یا چربی.