معنی فارسی pinkey
B1پینکی، نوعی سس یا چاشنی که معمولاً رنگ صورتی و طعمی خاص دارد.
A type of sauce or condiment that has a pink color and a distinct flavor.
- NOUN
example
معنی(example):
سسی پینکی طعم به غذا میافزاید.
مثال:
The pinkey sauce adds flavor to the dish.
معنی(example):
او یک دیپ پینکی برای چیپس درست کرد.
مثال:
She made a pinkey dip for the chips.
معنی فارسی کلمه pinkey
:
پینکی، نوعی سس یا چاشنی که معمولاً رنگ صورتی و طعمی خاص دارد.