معنی فارسی pinkified

B1

به حالت صورتی درآمدن یا تغییر رنگ دادن به صورتی.

Having been made pink.

example
معنی(example):

اتاق با کوسن‌ها و پرده‌های نرم صورتی شده بود.

مثال:

The room was pinkified with soft cushions and curtains.

معنی(example):

لباس او برای رویداد ویژه، صورتی شده بود.

مثال:

Her dress was pinkified for the special event.

معنی فارسی کلمه pinkified

: معنی pinkified به فارسی

به حالت صورتی درآمدن یا تغییر رنگ دادن به صورتی.