معنی فارسی pinky toe

A1

انگشت کوچک پا، کوچک‌ترین انگشت پا که در کنار انگشت حلقه قرار دارد.

The smallest toe on the foot, located opposite the big toe.

example
معنی(example):

او پای کوچک خود را به میز قهوه کوبید.

مثال:

She stubbed her pinky toe on the coffee table.

معنی(example):

انگشت کوچک پا می‌تواند منبع ناراحتی در کفش‌های تنگ باشد.

مثال:

The pinky toe can be a source of discomfort in tight shoes.

معنی فارسی کلمه pinky toe

: معنی pinky toe به فارسی

انگشت کوچک پا، کوچک‌ترین انگشت پا که در کنار انگشت حلقه قرار دارد.