معنی فارسی pinnately
B2pinnately به معنی قرارگیری برگها یا ساختارهای مشابه در امتداد یک محور مرکزی است.
Arranged in a feather-like pattern with leaflets on either side of a common axis.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برگها به طور pinnately در امتداد ساقه قرار دارند.
مثال:
The leaves are arranged pinnately along the stem.
معنی(example):
برخی از گیاهان دارای برگهای تقسیم شده به صورت pinnately هستند.
مثال:
Some plants have pinnately divided leaves.
معنی فارسی کلمه pinnately
:
pinnately به معنی قرارگیری برگها یا ساختارهای مشابه در امتداد یک محور مرکزی است.