معنی فارسی pirny
B1پیری، نوعی رقص محلی یا سنتی.
A traditional dance that is characterized by lively movements.
- NOUN
example
معنی(example):
رقص پیری شادab و پرانرژی بود.
مثال:
The pirny dance was lively and energetic.
معنی(example):
آنها برای جشنواره به طور مشترک پیری تمرین کردند.
مثال:
They practiced the pirny together for the festival.
معنی فارسی کلمه pirny
:
پیری، نوعی رقص محلی یا سنتی.