معنی فارسی pirri
B1احساس سبکی و شادی، همانند لحظهای که به راحتی میچرخید.
A light and carefree feeling, often associated with spinning or swirling.
- NOUN
example
معنی(example):
او بعد از کوهنوردی خستهکننده مثل یک پیری احساس کرد.
مثال:
He felt like a pirri after the exhausting hike.
معنی(example):
خنده کودکان به آرامی مانند یک پیری بود.
مثال:
The children's laughter was as light as a pirri.
معنی فارسی کلمه pirri
:
احساس سبکی و شادی، همانند لحظهای که به راحتی میچرخید.