معنی فارسی piscatorian

B1

به فردی اطلاق می‌شود که در زمینه ماهی‌گیری، به خصوص ماهی‌گیری پایدار و تحرکات آن، تخصص دارد.

Relating to or characteristic of a piscator, especially concerning fishing practices.

example
معنی(example):

رویکرد piscatorian بر روش‌های پایدار ماهی‌گیری متمرکز است.

مثال:

The piscatorian approach focuses on sustainable fishing methods.

معنی(example):

به عنوان یک piscatorian، او بر اهمیت اکوسیستم‌های آبی تأکید می‌کند.

مثال:

As a piscatorian, she emphasizes the importance of aquatic ecosystems.

معنی فارسی کلمه piscatorian

: معنی piscatorian به فارسی

به فردی اطلاق می‌شود که در زمینه ماهی‌گیری، به خصوص ماهی‌گیری پایدار و تحرکات آن، تخصص دارد.