معنی فارسی pismire
B1 /ˈpɪsmaɪə(ɹ)/پیسمیر، نوعی مورچه کوچک که به فعالیت و جمعآوری مواد غذایی شناخته میشود.
A small ant known for its industrious behavior.
- noun
noun
معنی(noun):
An ant.
example
معنی(example):
پیسمیر به طور مشغول غذا را برای زمستان جمعآوری کرد.
مثال:
The pismire busily gathered food for the winter.
معنی(example):
یک پیسمیر معمولاً به عنوان نمادی از کار سخت و جامعه دیده میشود.
مثال:
A pismire is often seen as a symbol of hard work and community.
معنی فارسی کلمه pismire
:
پیسمیر، نوعی مورچه کوچک که به فعالیت و جمعآوری مواد غذایی شناخته میشود.