معنی فارسی pisolith
B1پیسولیت، سنگی دارای دانههای مدور و بزرگتر از پیسولیت که به رسوبگذاریهای خاصی اشاره دارد.
A type of sedimentary rock with larger rounded particles than pisolite.
- noun
noun
معنی(noun):
A pisoid.
معنی(noun):
A pisolite.
example
معنی(example):
تشکیل سنگ شامل چندین لایه پیسلith بود.
مثال:
The rock formation included several layers of pisolith.
معنی(example):
پیسولیت معمولاً در نزدیکی منابع آب یافت میشود.
مثال:
Pisolith can often be found near water sources.
معنی فارسی کلمه pisolith
:
پیسولیت، سنگی دارای دانههای مدور و بزرگتر از پیسولیت که به رسوبگذاریهای خاصی اشاره دارد.