معنی فارسی pissed off
B2به معنی بسیار ناراحت یا عصبانی شده است و عمدتاً در مکالمات غیررسمی استفاده می‌شود.
Annoyed or angry.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To leave, to go away.
مثال:
They've pissed off and left us in the lurch!
معنی(verb):
To annoy, anger
مثال:
What really pisses me off about my job is that I have to get up at six o'clock.
adjective
معنی(adjective):
Very annoyed, upset, angry.
example
معنی(example):
او از تأخیر ناراحت بود.
مثال:
She was pissed off about the delay.
معنی(example):
او وقتی مردم دیر می‌شوند ناراحت می‌شود.
مثال:
He gets pissed off when people are late.
معنی فارسی کلمه pissed off
:
به معنی بسیار ناراحت یا عصبانی شده است و عمدتاً در مکالمات غیررسمی استفاده می‌شود.
