معنی فارسی pistle
B1پیسل، یکی از اجزای گلها که ممکن است جنبههای زیبایی یا عملکردی داشته باشد.
A component of some flowers, often associated with floral structure.
- NOUN
example
معنی(example):
پیسل در برخی از انواع گلها یافت میشود.
مثال:
A pistle is found in certain types of flowers.
معنی(example):
گلفروشها اغلب از پیسلها در هنگام چیدمان گلها استفاده میکنند.
مثال:
Florists often use pistles when arranging flowers.
معنی فارسی کلمه pistle
:
پیسل، یکی از اجزای گلها که ممکن است جنبههای زیبایی یا عملکردی داشته باشد.