معنی فارسی pitmark
B1نشانهای که در زمین برای مشخص کردن یک نقطه مشخص میشود.
A mark indicating a pit's location.
- NOUN
example
معنی(example):
نشانه چاله نشان میدهد که کجا باید حفاری کرد.
مثال:
The pitmark indicates where to dig.
معنی(example):
او یک نشانه چاله گذاشت تا به یاد داشته باشد که آنجا کجاست.
مثال:
She left a pitmark to help her remember the spot.
معنی فارسی کلمه pitmark
:
نشانهای که در زمین برای مشخص کردن یک نقطه مشخص میشود.