معنی فارسی pixiness
B1ویژگیهای مشابه به پریها، معمولاً به معنای شادابی و نشاط.
The quality or characteristic of being pixie-like; often entails playfulness and charm.
- NOUN
example
معنی(example):
پریگونه بودن شخصیت او را بسیار قابل دسترس میکرد.
مثال:
The pixiness of her personality made her very approachable.
معنی(example):
در تزئینات جشن، یک نوع پریگونه بودن وجود داشت.
مثال:
There was a certain pixiness to the decorations for the party.
معنی فارسی کلمه pixiness
:
ویژگیهای مشابه به پریها، معمولاً به معنای شادابی و نشاط.