معنی فارسی pixyish

B1

شباهت به پری‌ها، معمولاً به معنای شاد و دلپذیر.

Resembling or characteristic of a pixie; playful and endearing.

example
معنی(example):

شیطنت‌های پری‌گونه او همیشه اتاق را روشن می‌کند.

مثال:

Her pixyish antics always brighten the room.

معنی(example):

او لبخند پری‌گونه‌ای داشت که سخت بود در برابرش مقاومت کرد.

مثال:

He had a pixyish smile that was hard to resist.

معنی فارسی کلمه pixyish

: معنی pixyish به فارسی

شباهت به پری‌ها، معمولاً به معنای شاد و دلپذیر.