معنی فارسی placater
B2تسکیندهنده، شخصی که تلاش میکند تا تنش را کاهش دهد یا فضایی آرام ایجاد کند.
A person who pacifies or calms others, often in a tense situation.
- NOUN
example
معنی(example):
او در طول بحث داغ به عنوان تسکیندهنده عمل کرد.
مثال:
He acted as a placater during the heated discussion.
معنی(example):
تسکیندهنده تلاش کرد تا احساسات همه را آرام کند.
مثال:
The placater tried to soothe everyone's emotions.
معنی فارسی کلمه placater
:
تسکیندهنده، شخصی که تلاش میکند تا تنش را کاهش دهد یا فضایی آرام ایجاد کند.