معنی فارسی place bet
B2شرط گذاشتن، عملی که در آن پولی برای پیشبینی نتیجه یک رویداد میگذارید.
To risk money on the outcome of a game or event.
- VERB
example
معنی(example):
من تصمیم گرفتم که روی مسابقه اسبدوانی شرطبندی کنم.
مثال:
I decided to place a bet on the horse race.
معنی(example):
او به کازینو رفت تا روی مسابقه فوتبال شرطبندی کند.
مثال:
He went to the casino to place a bet on the football game.
معنی فارسی کلمه place bet
:
شرط گذاشتن، عملی که در آن پولی برای پیشبینی نتیجه یک رویداد میگذارید.