معنی فارسی plaguesome

B1

آزارنده، به گونه‌ای که مشکلاتی را ایجاد کند.

Causing trouble or annoyance; pestering.

example
معنی(example):

آفت آزارنده در باغ ماندگار شد.

مثال:

The plaguesome pest lingered in the garden.

معنی(example):

علف‌های هرز آزارنده می‌توانند چمن‌زاری خوب را خراب کنند.

مثال:

Plaguesome weeds can ruin a well-kept lawn.

معنی فارسی کلمه plaguesome

: معنی plaguesome به فارسی

آزارنده، به گونه‌ای که مشکلاتی را ایجاد کند.