معنی فارسی plaidman

B1

شخصی که به طور خاص به پوشیدن لباس‌های پلاید مشهور است و معمولاً در مد تأثیرگذار است.

A person particularly known for wearing plaid clothing, often influential in fashion.

example
معنی(example):

پلایدمن به خاطر سبک منحصر به فردش مشهور شد.

مثال:

The plaidman became famous for his unique style.

معنی(example):

همه از پلایدمن در نمایشگاه مد تحسین کردند.

مثال:

Everyone admired the plaidman at the fashion show.

معنی فارسی کلمه plaidman

: معنی plaidman به فارسی

شخصی که به طور خاص به پوشیدن لباس‌های پلاید مشهور است و معمولاً در مد تأثیرگذار است.