معنی فارسی playerdom
B1حالت یا جامعهای که در آن بازیکنان از شهرت، احترام یا موفقیت برخوردار هستند.
The state or community in which players are honored, respected, or successful.
- NOUN
example
معنی(example):
در دنیای ورزش، پلیردوم بسیار مورد احترام است.
مثال:
In the world of sports, playerdom is highly respected.
معنی(example):
او آرزو داشت با استعداد خود به پلیردوم دست یابد.
مثال:
He aspired to achieve playerdom through his talent.
معنی فارسی کلمه playerdom
:
حالت یا جامعهای که در آن بازیکنان از شهرت، احترام یا موفقیت برخوردار هستند.