معنی فارسی plainswomen
B2زنانی که در دشتها زندگی میکنند و به یکدیگر ارتباط دارند.
Women who live on the plains, often participating in communal activities.
- NOUN
example
معنی(example):
زنان دشت جمع شدند تا داستانهای خود را به اشتراک بگذارند.
مثال:
The plainswomen gathered to share their stories.
معنی(example):
گروه زنان دشت یک جشنواره ترتیب دادند.
مثال:
The group of plainswomen organized a festival.
معنی فارسی کلمه plainswomen
:
زنانی که در دشتها زندگی میکنند و به یکدیگر ارتباط دارند.