معنی فارسی plancier

B2

تخته‌کوب، ابزاری برای تراز کردن و صاف کردن سطوح.

A tool used for leveling and smoothing surfaces, especially in carpentry.

example
معنی(example):

تخته‌کوب برای تراز کردن سطح میز استفاده شد.

مثال:

The planchier was used to level the surface of the table.

معنی(example):

او از تخته‌کوب استفاده کرد تا اطمینان حاصل کند که زمین یکنواخت است.

مثال:

She used a planchier to ensure the floor was even.

معنی فارسی کلمه plancier

: معنی plancier به فارسی

تخته‌کوب، ابزاری برای تراز کردن و صاف کردن سطوح.