معنی فارسی planckian
C1واژه پلانکی مرتبط با نظریههای فیزیک و به ویژه تابش و انرژی ستارهها است و به نام ماکس پلانک، فیزیکدان آلمانی، نامگذاری شده است.
Pertaining to the theories and principles established by Max Planck, particularly in the field of quantum mechanics.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مفهوم تابش پلانکی در فیزیک استفاده میشود.
مثال:
The concept of Planckian radiation is used in physics.
معنی(example):
روشهای پلانکی به درک مکانیک کوانتومی کمک میکنند.
مثال:
Planckian methods help to understand quantum mechanics.
معنی فارسی کلمه planckian
:
واژه پلانکی مرتبط با نظریههای فیزیک و به ویژه تابش و انرژی ستارهها است و به نام ماکس پلانک، فیزیکدان آلمانی، نامگذاری شده است.