معنی فارسی plano

B1

نقشه یا طرحی ابتدایی که برای توضیح و سازماندهی یک پروژه مورد استفاده قرار می‌گیرد.

A detailed plan or drawing that outlines a project or design.

example
معنی(example):

هنرمند یک پلان برای نقاشی ایجاد کرد.

مثال:

The artist created a plano for the painting.

معنی(example):

او از یک پلان برای طراحی استفاده کرد.

مثال:

He used a plano to sketch the design.

معنی فارسی کلمه plano

: معنی plano به فارسی

نقشه یا طرحی ابتدایی که برای توضیح و سازماندهی یک پروژه مورد استفاده قرار می‌گیرد.