معنی فارسی plantswoman
B1زن گیاهشناس، یک فرد مؤنث است که در زمینه گیاهان تخصص دارد و در فعالیتهای کشاورزی و باغبانی شرکت میکند.
A female expert in plants, horticulture, or gardening.
- noun
noun
معنی(noun):
A female plantsman.
example
معنی(example):
زن گیاهشناس با مهارت گیاهان را در نمایشگاه مرتب کرد.
مثال:
The plantswoman expertly arranged the plants in the display.
معنی(example):
یک زن گیاهشناس معمولاً پروژههای کشاورزی اجتماعی را رهبری میکند.
مثال:
A plantswoman often leads community gardening projects.
معنی فارسی کلمه plantswoman
:
زن گیاهشناس، یک فرد مؤنث است که در زمینه گیاهان تخصص دارد و در فعالیتهای کشاورزی و باغبانی شرکت میکند.