معنی فارسی planulan
B1یک لارو در مرحلهای خاص که میتواند به شکلهای دیگر تبدیل شود.
A type of larva that develops into various forms, typically in marine environments.
- NOUN
example
معنی(example):
اشکال پلانو لان برای درک برخی از گونههای دریایی بسیار ضروری هستند.
مثال:
Planulan forms are crucial for understanding certain marine species.
معنی(example):
لارو پلانو لان به یک ارگانیسم پیچیدهتر تبدیل میشود.
مثال:
The planulan larva develops into a more complex organism.
معنی فارسی کلمه planulan
:
یک لارو در مرحلهای خاص که میتواند به شکلهای دیگر تبدیل شود.