معنی فارسی planury

B1

پلانوری، حالتی از خیال‌پردازی و سرگردانی ذهن که ممکن است به ایده‌های جدید منجر شود.

A state of daydreaming or abstract thinking that can inspire creativity.

example
معنی(example):

او اغلب روزdreamهایش را در حالت پلانوری توصیف می‌کرد.

مثال:

He often described his daydreams in a state of planury.

معنی(example):

پلانوری می‌تواند به بینش‌های خلاقانه منجر شود.

مثال:

Planury can lead to creative insights.

معنی فارسی کلمه planury

: معنی planury به فارسی

پلانوری، حالتی از خیال‌پردازی و سرگردانی ذهن که ممکن است به ایده‌های جدید منجر شود.