معنی فارسی plasmomata
B2جمع پلاسموما، به تومورهای متعددی که از سلولهای پلاسما تشکیل شدهاند اشاره دارد.
Plural of plasmoma, referring to multiple tumors made up of plasma cells.
- NOUN
example
معنی(example):
چندین پلاسموما میتواند در بیماران مبتلا به اختلالات خاص خونی رخ دهد.
مثال:
Multiple plasmomata can occur in patients with certain blood disorders.
معنی(example):
مطالعه پلاسموما به درک اختلالات سلولهای پلاسما کمک میکند.
مثال:
The study of plasmomata helps in understanding plasma cell disorders.
معنی فارسی کلمه plasmomata
:
جمع پلاسموما، به تومورهای متعددی که از سلولهای پلاسما تشکیل شدهاند اشاره دارد.