معنی فارسی plasmology
B2علمی که پلاسما و ویژگیهای آن را بررسی میکند.
The study of plasma, a state of matter consisting of charged particles.
- NOUN
example
معنی(example):
پلاسماشناسی، مطالعه پلاسما و ویژگیهای آن است.
مثال:
Plasmology is the study of plasma and its properties.
معنی(example):
پژوهشگران در پلاسماشناسی بررسی میکنند که پلاسما تحت شرایط مختلف چگونه رفتار میکند.
مثال:
Researchers in plasmology explore how plasma behaves under different conditions.
معنی فارسی کلمه plasmology
:
علمی که پلاسما و ویژگیهای آن را بررسی میکند.