معنی فارسی platea

B2

پلاتئا، منطقه‌ای وسیع و صاف، به ویژه در زمین‌شناسی یا معماری، که برای جمع‌آوری و تعامل اجتماعی کاربرد دارد.

A flat area, especially in a geographical or architectural context, used for gatherings or events.

example
معنی(example):

پلاتئا منطقه‌ای صاف است که برای جمع شدن استفاده می‌شود.

مثال:

The platea is a flat area used for gathering.

معنی(example):

در روم باستان، پلاتئا به عنوان فضایی برای ملاقات عمومی عمل می‌کرد.

مثال:

In ancient Rome, the platea served as a public meeting space.

معنی فارسی کلمه platea

: معنی platea به فارسی

پلاتئا، منطقه‌ای وسیع و صاف، به ویژه در زمین‌شناسی یا معماری، که برای جمع‌آوری و تعامل اجتماعی کاربرد دارد.