معنی فارسی plateasm

B2

پلاتاسم، پدیده‌ای زمین‌شناسی که به توزیع یا حرکت صفحه‌های زمین‌شناسان اطلاق می‌شود.

A geological phenomenon referring to the distribution or movement of tectonic plates.

example
معنی(example):

تشکیل پلاتاسم برای زمین‌شناسان جذاب است.

مثال:

The plateasm formation is fascinating to geologists.

معنی(example):

مطالعه پلاتاسم می‌تواند بینش‌هایی از تاریخ زمین را فاش کند.

مثال:

Studying plateasm can reveal insights into Earth's history.

معنی فارسی کلمه plateasm

: معنی plateasm به فارسی

پلاتاسم، پدیده‌ای زمین‌شناسی که به توزیع یا حرکت صفحه‌های زمین‌شناسان اطلاق می‌شود.