معنی فارسی plato

C1

فیلسوف و ریاضی‌دان یونانی که تأثیر زیادی بر فلسفه غرب داشته است.

An ancient Greek philosopher who made significant contributions to Western philosophy.

example
معنی(example):

افلاطون یک فیلسوف مشهور از یونان باستان بود.

مثال:

Plato was a famous philosopher from ancient Greece.

معنی(example):

در آثارش، افلاطون به بررسی ماهیت واقعیت و دانش پرداخت.

مثال:

In his works, Plato explored the nature of reality and knowledge.

معنی فارسی کلمه plato

: معنی plato به فارسی

فیلسوف و ریاضی‌دان یونانی که تأثیر زیادی بر فلسفه غرب داشته است.