معنی فارسی play a hunch

B2

عمل به احساس یا شهود شخصی، به‌ویژه زمانی که شواهد قوی وجود ندارد.

To rely on intuition or a gut feeling rather than facts or evidence.

example
معنی(example):

من تصمیم گرفتم به حس خود درباره سرمایه‌گذاری اعتماد کنم و سهام بخرم.

مثال:

I decided to play a hunch about the investment and bought shares.

معنی(example):

گاهی اوقات، شما فقط باید به حس خود اعتماد کنید و ریسک کنید.

مثال:

Sometimes, you just have to play a hunch and take risks.

معنی فارسی کلمه play a hunch

: معنی play a hunch به فارسی

عمل به احساس یا شهود شخصی، به‌ویژه زمانی که شواهد قوی وجود ندارد.