معنی فارسی play-act

B1

مفهوم بازیابی یا نقش به‌طور غیررسمی در یک موقعیت یا نماشنامه، معمولاً به بخشی از اجرا یا نمایش مرتبط است.

To act out a role or a situation, often for entertainment or practice.

verb
معنی(verb):

To play a role.

example
معنی(example):

بازیگران در حین تمرین، نقش بازی می‌کردند.

مثال:

The actors were play-acting during the rehearsal.

معنی(example):

او تصمیم گرفت نقش یک کارآگاه را در نمایش مدرسه بازی کند.

مثال:

He decided to play-act the role of a detective in the school play.

معنی فارسی کلمه play-act

: معنی play-act به فارسی

مفهوم بازیابی یا نقش به‌طور غیررسمی در یک موقعیت یا نماشنامه، معمولاً به بخشی از اجرا یا نمایش مرتبط است.