معنی فارسی playable
A2قابل بازی، به معنای اینکه یک بازی یا اثر هنری می‌تواند بدون مشکل اجرا یا استفاده شود.
Able to be played; suitable for play.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Able to be played.
مثال:
Not all compact discs are playable in car stereos.
معنی(adjective):
(games) Of a move, giving a reasonable result; able to be played without losing.
مثال:
Is MAGICS a playable word in Scrabble?
معنی(adjective):
(games) Of a game, able to be played and enjoyed.
example
معنی(example):
این بازی بر روی تمامی کنسول‌های اصلی قابل بازی است.
مثال:
The game is playable on all major consoles.
معنی(example):
او متوجه شد که این آهنگ بر روی پیانو قابل نواختن است.
مثال:
She found the song to be playable on the piano.
معنی فارسی کلمه playable
:
قابل بازی، به معنای اینکه یک بازی یا اثر هنری می‌تواند بدون مشکل اجرا یا استفاده شود.
